آزمون افسردگی بک

افسردگی حالتی از خلق است که با کاهش احساس بی کفایتی، عدم شایستگی و برداشت نامطلوب از خویشتن همراه است در آزمون افسردگی بک، 21 سوال وجود دارد که علائم جسمانی و شناختی افسردگی را اندازه می گیرد. شما باید سوال ها را به ترتیب و با دقت بخوانید، سپس گزینه ای را انتخاب کنید که بهتر از همه احساس فعلی شما را (در دو ماه اخیر) بیشتر منعکس می کند.

تذکر مهم: تفسیر صحیح از نتایج آزمون‌های روان‌شناختی، همواره بر عهده‌ی متخصص در این زمینه است. بنابراین از برداشت‌های غیرحرفه‌ای و شتاب‌زده از نتایج آزمون‌های ارائه‌شده در این وب‌سایت خودداری نموده و در این خصوص با یک متخصص در حوزه‌ی سلامت روان آشنا به آزمون‌های روان‌شناختی مشورت کنید.

نام آزمون	تعداد سوالات	مدت زمان استاندارد پاسخگویی	هزینه آزمون	مخاطب
مقیاس افسردگی بک	21 سوال	5 الی 10 دقیقه	رایگان	13 تا 18 سال

1.غمگینی

احساس غمگینی نمی کنم.

خیلی اوقات احساس غمگینی می کنم.

همیشه غمگین هستم.

به قدری غمگین هستم که نمی توانم تحمل کنم.

2.بدبینی

نسبت به آینده بدبین نیستم.

بیشتر از گذشته، نسبت به آینده بدبین هستم.

انتظار ندارم اوضاع بر وفق مراد من باشد.

احساس می کنم امیدی به آینده نیست و اوضاع فقط بدتر می شود.

3.احساس شکست

احساس نمی کنم فردی شکست خورده ام.

بیش از آنچه که سزاوار بودم، شکست خورده ام

وقتی به آینده می نگرم شکست‌های زیادی را می بینم.

احساس می کنم شخص کاملاً شکست خورده ای هستم.

4.نارضایتی

به اندازه گذشته، از زندگی لذت می برم.

دیگر به اندازه گذشته از زندگی لذت نمی برم.

از چیزهایی که در گذشته از آنها لذت می بردم، خیلی کم لذت می برم.

اصلا نمی‌توانم از چیزهایی که قبلاً از آنها لذت می بردم، هیچ لذتی ببرم.

5.احساس گناه

احساس گناه خاصی ندارم.

در مورد خیلی از چیزهایی که انجام داده ام و یا باید انجام می دادم احساس گناه می کنم.

غلب اوقات احساس گناه می کنم

همواره احساس گناه می کنم

6.انتظار تنبیه

احساس نمی کنم دارم تنبیه می شوم.

احساس می‌کنم ممکن است تنبیه شوم.

من انتظار تنبیه شدن را دارم.

احساس می‌کنم که دارم تنبیه می شوم.

7.دوست نداشتن خود

همان احساسی را در مورد خودم دارم که همیشه داشته ام.

اعتماد به نفسم را از دست داده ام.

از خودم مأیوس شده ام.

از خودم بدم می آید.

8.خود سرزنشی

بدتر از سایرین نیستم.

از خود به خاطر خطاهایم انتقاد می کنم.

همیشه خودم را به خاطر خطاهایم سرزنش می کنم.

برای هر اتفاق بدی خود را سرزنش می کنم.

9.افکار خود کشی

اصلا در فکر آن نیستم که به خودم آسیب برسانم.

در مورد اینکه به خودم آسیبی برسانم فکر می کنم، ولی این کار را نمی‌کنم.

دلم می خواهد خودم را بکشم.

اگر امکان داشت، خودم را می کشتم.

10.گریه کردن

بیشتر از گذشته، گریه نمی کنم.

بیشتر از گذشته، گریه می کنم.

به خاطر هر چیز کوچکی، گریه می کنم.

دلم می¬خواهد گریه کنم، ولی نمی توانم.

11.بی قراری

بیش از حد معمول بی قرار و تحریک پذیر نیستم.

احساس می کنم که بیشتر از حد معمول، بی قرار و تحریک‌پذیر شده ام

قدری بی قرار و ناراحت هستم که نمی توانم آرام بگیرم.

به قدری بی قرار و ناراحت هستم که باید دائماً یا حرکت کنم یا به کاری مشغول باشم.

12.کناره گیری اجتماعی

علاقه ام را نسبت به مردم و فعالیت ها از دست نداد ام.

در مقایسه با قبل، کمتر به مردم و چیزها علاقه دارم.

بیشتر علاقه ام را نسبت به مردم و چیزها از دست دادم.

علاقه مند شدن به هر چیز برایم دشوار است.

13.بی تصمیمی

تقریباً به خوبی گذشته، تصمیم گیری می کنم.

تصمیم گیری برایم دشوار تر از حد معمول است.

بیشتر از گذشته، در تصمیم گیری مشکل دارم.

در گرفتن هر نوع تصمیمی مشکل دارم.

14.بی ارزشی

احساس می کنم آدم ارزشمندی هستم.

احساس نمی کنم به اندازه گذشته، ارزشمند و مفید باشم.

در مقایسه با دیگران، خود را کم ارزش تر می دانم.

بی نهایت احساس بی ارزشی می¬کنم.

15.از دست دادن انرژی

من به اندازه گذشته، انرژی دارم.

نسبت به گذشته انرژی ام کمتر شده است.

انرژی لازم برای انجام کارهای زیاد را ندارم.

انرژی انجام هیچ کاری را ندارم.

16.تغییر در الگوی خواب

در الگوی خوابم، هیچ تغییری ایجاد نشده است.

صبح ها خسته تر از معمول بیدار می شوم.

یک تا دو ساعت زودتر از معمول بیدار می شوم و به دشواری می توانم دوباره بخوابم.

هر روز خیلی زود از خواب بیدار می شوم و دیگر نمی توانم بیشتر از پنج ساعت بخوابم.

17.تحریک پذیری

بیش از حد معمول تحریک پذیر نیستم.

بیش از حد معمول تحریک پذیر هستم.

خیلی بیش از حد معمول تحریک پذیر هستم.

همیشه تحریک پذیرهستم.

18.تغییر در اشتها

اشتهایم تغییری نکرده است.

اشتهایم کمتر از حد معمول است.

اشتهایم بیشتر از حد معمول است.

اشتهایم خیلی کمتر از حد معمول است.

اشتهایم خیلی بیشتر از حد معمول است.

اصلا اشتها ندارم.

همیشه میل زیادی به غذا خوردن دارم.

19.اشکال در تمرکز

تمرکزم به خوبی گذشته است.

نمی توانم به خوبی گذشته، تمرکز داشته باشم.

نمی توانم فکرم را روی موضوعی به مدت طولانی متمرکز کنم.

احساس می کنم نمی توانم روی هیچ چیزی تمرکز کنم.

20.خستگی پذیری

بیش از حد معمول، خسته یاکسل نیستم.

زودتر از حد معمول، خسته یا کسل می شوم.

به قدری خسته یا کسل هستم که نمی‌توانم کارهایی را که قبلا انجام می دادم، انجام دهم.

به قدری خسته یا کسل هستم که نمی توانم اغلب کارهایی را که قبلا انجام می دادم، انجام دهم.

21.کاهش علاقه جنسی

متوجه تغییر تازه ای در علاقه جنسی ام نشده ام.

کمتر از گذشته به امور جنسی علاقه دارم.

در حال حاضر خیلی کم به امور جنسی علاقه دارم.

علاقه جنسی ام را کاملا از دست داده ام.