بر اساس یافته های یک مطالعه اخیر نشانگرهای زیستی خاصی در مایع مغزی نخاعی – مایعی که مغز و نخاع را احاطه کرده است – در زمان تشخیص مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) ممکن است به پیشبینی زمان رسیدن به نقاط عطف ناتوانی در افراد مبتلا به ام اس عود کننده- فروکش کننده کمک کند.
این نشانگرها همچنین با میزان عود کوتاه مدت مرتبط بودند، اما قادر به پیش بینی پیشرفت ناتوانی در بیماران مبتلا به ام اس پیشرونده اولیه که مشخصات مایع مغزی نخاعی متفاوتی نسبت به همتایان عود کننده – فروکش کننده خود داشتند، نبودند.
در حالی که قبلاً شناخته شده بود که نشانگرهای مایع مغزی نخاعی ممکن است برای تشخیص بیماری عصبی مفید باشد، این یافتههای جدید از این ایده حمایت میکنند که نشانگرهای زیستی ممکن است در پیشبینی سیر آن نیز کمک کنند.
محققان نوشتند: «این مطالعه نشان میدهد که تجزیه و تحلیل معمول مایع مغزی نخاعی علاوه بر اطلاعات تشخیصی، پیش آگهی نیز ارائه میدهد،» و خاطرنشان کردند که استفاده از چنین یافتههای مایع مغزی نخاعی میتواند «به مشاوره بیمار، تصمیمگیری بالینی و تصمیمهای درمانی کمک کند».
نمونه گیری از ستون فقرات معمولاً به عنوان بخشی از اقدامات تشخیصی در ام اس استفاده می شود
هنگامی که فردی تحت یک آزمایش تشخیصی مشکوک به ام اس قرار می گیرد، نمونه ای از مایع مغزی نخاعی معمولاً از طریق سوراخ کمری که به آن ضربه نخاعی نیز می گویند، تهیه می شود.
پزشکان به طور خاص مایع را بررسی میکنند تا به دنبال آنچه به عنوان نوارهای اولیگوکلونال یا OCB شناخته میشود، که از آنتیبادیهایی به نام ایمونوگلوبولینها تشکیل شدهاند که نشاندهنده وجود التهاب در سیستم عصبی مرکزی، متشکل از مغز و نخاع است، میپردازند. این نوارهای اولیگوکلونال به پشتیبانی از تشخیص ام اس کمک می کنند.
با این حال، کاربرد آنالیزهای مایع مغزی نخاعی برای پیشبینی دوره بیماری اماس و پیشآگهی آن به خوبی ثابت نشده است. به گفته دانشمندان – تیم بزرگی از موسسات جهانی – برخی از مطالعات نشان داده اند که نوارهای اولیگوکلونال ممکن است با یک دوره بیماری شدیدتر همراه باشد، در حالی که برخی دیگر از چنین رابطه ای پشتیبانی نمی کنند.
علاوه بر این، شواهد متناقضی در مورد اینکه آیا سایر نشانگرهای زیستی مایع مغزی نخاعی ، مانند پلوسیتوز مایع مغزی نخاعی – افزایش تعداد سلول های ایمنی – ممکن است برای پیش بینی پیش آگهی ام اس مفید باشند، وجود دارد.
بنابراین، هدف این تیم بررسی این بود که آیا پارامترهای مختلف مایع مغزی نخاعی در تشخیص میتوانند پیشرفت ناتوانی و میزان عود در آینده را در بیماران اماس پیشبینی کنند.
برای این منظور، دانشمندان دادههای مایع مغزی نخاعی را از 11245 بیمار اماس بررسی کردند. اکثر شرکت کنندگان (93.7٪) بابیماری عودکننده- فروکش کننده و بقیه با مبتلا به ام اس پیشرونده اولیه تشخیص داده شدند. در زمان تجزیه و تحلیل، شرکت کنندگان به طور متوسط حدود 10-13 سال پیگیری شده بودند.
ناتوانی با مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده، که از نمره 0، نشان دهنده عدم ناتوانی، تا 10 است، برای مرگ ناشی از ام اس بررسی شد.
نشانگرهای زیستی مایع مغزی نخاعی داده هایی را ارائه می دهند که ممکن است به پیش بینی دوره ام اس کمک کند
نتایج نشان داد که وجود نوارهای اولیگوکلونال هنگام تشخیص در بیماران ام اس پیشرونده اولیه با خطر بالاتری برای رسیدن به نقاط عطف ناتوانی تایید شده، یعنی نمرات مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده ۴، 6، و 7 در مقایسه با بیماران بدون نوارهای اولیگوکلونال مرتبط است.
نمره ۴ مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده نشان دهنده ناتوانی قابل توجه بدون اختلال در راه رفتن است، در حالی که نمره 6 نشان دهنده نیاز به کمک راه رفتن با عصا است. با رسیدن نمره۷ مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده نمره۷ مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده ، افراد حتی با کمک نمی توانند بیش از چند متر راه بروند و برای حرکت به ویلچر نیاز دارند.
این مطالعه نشان داد که بیماران نوارهای اولیگوکلونال مثبت 27.2 درصد احتمال بیشتری برای رسیدن به نمره۴ مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده تأیید شده و 31.4 درصد افزایش خطر نمره۶ مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده تأیید شده داشتند. خطر رسیدن به نمره۷ مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده تأیید شده 68.6 درصد برای این بیماران بیشتر بود.
برعکس، وجود پلوسیتوز مایع مغزی نخاعی با 22.6٪ شانس کمتری برای رسیدن به نمره۴ مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده در بیماران مبتلا به ام اس پیشرونده اولیه همراه بود، اما همچنین با نرخ عود بالاتر در دو سال اول پس از تشخیص در بین همین بیماران مرتبط بود.
دانشمندان بر این باورند که این یافته ممکن است نشان دهد که پلئوسیتوز مایع مغزی نخاعی منعکس کننده فعالیت التهابی حاد است که با عود بیماری مرتبط است، نه ناتوانی طولانی مدت.
در مقابل، هیچ متغیر مایع مغزی نخاعی با نقاط عطف ناتوانی در بیماران مبتلا به ام اس پیشرونده اولیه مرتبط نبود، که نشان میدهد «مکانیسمهایی جدا از التهاب عصبی ممکن است به افزایش ناتوانی در مبتلا به ام اس پیشرونده اولیه کمک کنند».
تفاوتهای خاصی در نشانگرهای زیستی مایع مغزی نخاعی بین بیماران مبتلا به ام اس عودکننده- فروکش کننده و مبتلا به ام اس پیشرونده اولیه مشاهده شد، با گروه پیشرونده اولیه نسبت بیشتری از بیماران مبتلا به نوارهای اولیگوکلونال مثبت در هنگام تشخیص (88.8٪ در مقابل 84.4٪).
در حالی که نسبت بیماران مبتلا به ام اس عودکننده- فروکش کننده مثبت نوارهای اولیگوکلونال به طور پیوسته در طول زمان افزایش مییابد، چنین روندی واقعاً در بیماران مبتلا به ام اس پیشرونده اولیه مشاهده نشد، با نرخهای مثبت نسبتاً ثابت باقی ماند.
در مجموع، محققان نوشتند: «تجزیه و تحلیل مایع مغزی نخاعی اطلاعات پیش آگهی را ارائه می دهد که می تواند به تصمیم گیری بالینی و درمانی کمک کند».
به گفته دانشمندان، تحقیقات آتی باید تعیین کند که چگونه این نشانگرهای زیستی مایع مغزی نخاعی استراتژیهای مدیریت اماس را اطلاعرسانی میکنند و چگونه در درازمدت با درمان تغییر میکنند.