مقایسه مادران با اختلال شخصیت مرزی و مادران خودشیفته

مقایسه مادران با اختلال شخصیت مرزی و مادران خودشیفته

نکات کلیدی:

  • هم مادران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و هم مادران خودشیفته ممکن است در تربیت صحیح فرزندان خود دچار مشکل شوند.
  • مادران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است بهم ریخته و بیش از حد احساسی باشند یا بیشتر شبیه خواهر یا برادر بزرگتر باشند تا مادر.
  • مادران خودشیفته ممکن است خشن و انتقادی باشند، معیارهای غیر واقعی داشته باشند یا از شرم به عنوان تنبیه استفاده کنند.

بسیاری از مراجعان که تجربه های بدی در دوران کودکی با مادران خود داشتند، از خود می‌پرسند که آیا مادر آنها واجد شرایط تشخیص اختلال شخصیت مرزی یا خودشیفته است یا خیر. آنها همچنین از من سؤالاتی می پرسند که چگونه این دو نوع مادر بر فرزندانشان تأثیر می گذارند. در این مقاله یک طرح کلی بسیار مختصر ارائه شده است، از اینکه چگونه داشتن یک اختلال شخصیت مرزی یا خودشیفته نمایشی ممکن است بر ظرفیت یک زن برای مادر خوبی بودن، تأثیر بگذارد.

مادر با اختلال شخصیت مرزی

مسائل اساسی مرتبط با این اختلال می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • هیجان های شدیدی که افراد مبتلا به این اختلال در برخورد مناسب با آنها مشکل دارند.
  • استفاده از مکانیسم‌های مقابله‌ای ناسازگار برای تنظیم هیجان های خود، مانند پرخوری، آسیب به خود، روابط جنسی نامناسب و سوء مصرف مواد.
  • ترس بیش از حد از رها شدن و/یا ترس از غرق شدن در نیازهای هیجانی طرف مقابل.
  • عزت نفس پایین و احساس دوست داشتنی نبودن.
  • جستجوی عشق و حمایت از افراد نامناسب.
  • مشکل تنها بودن.
  • احساس ناکافی بودن برای انجام مسئولیت های عادی بزرگسالان.
  • تصمیم گیری تکانشی و برنامه ریزی ضعیف.
  • ناتوانی در دیدن خود و دیگران به شیوه ای یکپارچه، واقع بینانه و پایدار. در عوض، مردم به عنوان همه بد یا همه خوب دیده می شوند.

مشکلات رایج مرتبط با داشتن یک مادر مبتلا به اختلال شخصیت مرزی

افراد مبتلا به این مشکل معمولاً در سازماندهی خود به اندازه کافی برای برآورده کردن برخی از خواسته های زندگی روزمره مشکل دارند. آنها اغلب به دلیل مسائل هیجانی منحرف می شوند یا برای انجام مسئولیت های بزرگسالان، مانند پرداخت مالیات، پس انداز برای آینده، اتمام پروژه هایی که شروع کرده اند و تمیز و منظم نگه داشتن خانه خود، احساس ناکافی بودن می کنند.

البته استثناء هایی وجود دارد، اما در این مقدمه کوتاه جایی برای پرداختن به همه تغییرات به اندازه کافی وجود ندارد؛ بنابراین، به کلیاتی که عمدتاً درست هستند، پایبند می‌مانیم.

مشکل مادر مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در سازماندهی خود به این معنی است که او ممکن است قرارهای مهم را فراموش کند – مانند آوردن فرزندان خود برای معاینه دندان، برداشتن بچه های خود به موقع بعد از مدرسه یا برنامه ریزی برای آوردن کیک کوچک برای جشن تولد در مدرسه. او معمولاً در انجام کارها به صورت خودجوش بر اساس خواسته های لحظه ای خود بهتر است.

این مشکل در برنامه ریزی ممکن است به ناتوانی (یا عدم تمایل) در حفظ یک برنامه ثابت برای وعده های غذایی فرزندان، کمک به انجام تکالیف آنها و اطمینان از اینکه آنها در یک زمان معقول به رختخواب می روند، تبدیل شود. زندگی با این مادران ممکن است سرگرم کننده باشد، اما می تواند تا حدودی سبک آشفته ای داشته باشد، مگر اینکه والد دیگر کمک کند و مطمئن شود که کارهای روزانه انجام می شود.

در بدترین حالت، مادران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است از نظر هیجانی بسیار ناپایدار باشند، از اضطراب و افسردگی شدید رنج ببرند، نیاز به اطمینان بیش از حد نسبت به عشق فرزندانشان داشته باشند و مسئولیت های عادی و بزرگسالی را بیش از حد استرس زا بدانند. بسیاری از چیزهای روزمره ممکن است برای آنها مانند یک نیاز آنی هیجانی یا یک بار ناخواسته بزرگ به نظر برسد. اگر او یک مادر مجرد باشد، ممکن است در جستجوی وسواس گونه خود برای یافتن یک همسر دوست داشتنی، از فرزندان خود غافل شود.

نقاط قوت

نکته مثبت این است که مادران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی احتمالا خونگرم، مهربان، انعطاف پذیر، خلاق و خودجوش هستند. زمانی که مشکلات شخصی آنها مانعی برای آنها ایجاد نمی کند، می توانند از نظر عاطفی همدل و دلسوز باشند.

این اختلال برای فرزندانشان چه معنایی دارد؟

  • مادر مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، ممکن است از نظر عاطفی وابسته و نیازمند باشد.
  • او ممکن است فرزندان خود را به همراهان خود تبدیل کند یا از آنها به عنوان جایگزینی عاطفی برای شوهری که در دسترس نیست استفاده کند.
  • ممکن است یک نقش معکوس وجود داشته باشد که در آن کودکان در حال آرامش دادن به مادر خود باشند.
  • کودکان ممکن است احساس کنند که در مقایسه با دوستانشان از سمت مادر خود کمتر مراقبت دریافت می کنند.
  • مادر آنها ممکن است فقط کارهایی را انجام دهد که خودش از آنها لذت می برد.
  • از آنجایی که مادر هرگز به طور کامل رشد نکرده است، نمی تواند به فرزندان خود بیاموزد که چگونه در بزرگسالی مستقل باشند.
  • او ممکن است به طور نامحسوس (و نه چندان زیرکانه) در برابر بزرگ شدن و مستقل شدن فرزندانش از خود مقاومت نشان دهد.
  • وقتی بچه‌ها بالغ می‌شوند و شروع به ترک خانه می‌کنند، ممکن است او احساس کند که توسط آنها رها شده‌اند و به خاطر ترک شدن احساس گناه کنند.

مادر خودشیفته نمایشی

مسائل اساسی مرتبط با نوع فرعی نمایشی شخصیت خودشیفته ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • خود محوری افراطی.
  • میل به اینکه همیشه در کانون توجه تحسین برانگیز قرار گیرد.
  • نیاز به اعتبار سنجی خارجی ثابت که او خاص هست.
  • مشغله ظاهر بر باطن.
  • حساسيت مفرط به توهين‌ها يا اهانت‌های ادراك شده.
  • تمرکز بر کسب موقعیت.
  • مشکل در تنظیم عزت نفس خود.
  • همدلی عاطفی کم است یا اصلا وجود ندارد.
  • یا ایده آل کردن یا بی ارزش کردن مردم بدون هیچ چیز در این بین.
  • عدم حساسیت به نیازها و خواسته های دیگران.

مشکلات رایج مرتبط با داشتن یک مادر خودشیفته

افراد مبتلا به این اختلال اغلب از «یک فکر» رنج می برند. این بدان معناست که آنها درک نمی کنند که می توان دیدگاه های متفاوت و به همان اندازه معتبر داشت. در نتیجه، مادر خودشیفته احتمالاً وقتی فرزندانش نظراتی متفاوت از او ابراز می کنند، آن را شخصی می گیرد و احساس انتقاد می کند. او همچنین احتمالاً هر شکلی از نافرمانی را به عنوان یک حمله شخصی تفسیر می کند. نظر او احتمالاً این است: «اگر آنها به من احترام می گذاشتند، از من اطاعت می کردند».

از آنجایی که خودشیفته ها ممکن است فاقد همدلی هیجانی باشند، بعید است که او در هماهنگی با نیازهای نوزادش خوب باشد یا به فرزندانش کمک کند خلق و خوی خود را تنظیم کنند. در عوض، هر زمان که فرزندش تلاش های او را برای تعامل به روشی که او انتخاب می کند رد کند، احتمالاً احساس آسیب می کند.

مادر خودشیفته نمایش گرا می خواهد همیشه در مرکز توجه تحسین برانگیز باشد. این امر می تواند برای او سخت باشد که صحنه مرکزی را به فرزندانش واگذار کند. او ممکن است برای موفقیت های آنها اعتبار قائل شود.

مادران خودشیفته معمولاً نگران تصویری هستند که خانواده به دنیا ارائه می دهد. آنها به احتمال زیاد فرزندان خود را تحت فشار قرار می دهند تا با ایده آنها در مورد کامل سازگار شوند، به ویژه در جمع.

نقاط قوت

از جنبه مثبت، خودشیفته ها اغلب در زمینه هایی که به موفقیت مربوط می شود، بسیار شایسته هستند. آنها می توانند پیگیر باشند و کارها را انجام دهند. به این ترتیب، بسیاری از مادران خودشیفته می توانند به عنوان الگو برای فرزندان خود در مورد چگونگی دستیابی به اهداف زندگی عمل کنند.

این اختلال برای فرزندانشان چه معنایی دارد؟

  • مادر خودشیفته ممکن است نسبت به اشتباهات فرزندانش بسیار قضاوت کننده و انتقادی باشد.
  • مادر احتمالاً بیش از حد حساس است و به راحتی از هر کاری که آنها انجام می دهند و برای او ناخوشایند است آزرده می شود.
  • مادر ممکن است با فرزندانش برای جلب توجه به رقابت بپردازد یا موفقیت های آنها را به خود نسبت دهد.
  • او احتمالاً در مورد آنچه همسایه ها فکر می کنند بسیار نگران است.
  • او ممکن است فرزندانش را وادار کند تا در زمینه هایی که از نظر او مهم است، بدون توجه به ترجیحات فرزندانش به موفقیت برسند.
  • او احتمالاً با فرزندانش به‌صورت «بودن» و «نبودن» رابطه برقرار می‌کند – وقتی که او را راضی می‌کنند، گرم و پر از تحسین است، اما وقتی این‌طور نیست عصبانی، سرد و بی‌ارزش است.
  • اگر بیش از یک فرزند داشته باشد، ممکن است با فرزند مورد علاقه اش بازی کند یا هرکسی که در آن لحظه او را راضی می کند خاص و فرزند دیگر را بی ارزش ببیند.
  • اگر فرزندش آشکارا از او نافرمانی کند، ممکن است بدسرپرست شود.
  • او ممکن است از شرم و تحقیر عمومی برای مجازات نافرمانی استفاده کند. شعار خانواده ممکن است این باشد: مامان را عصبانی نکن.

بیشتر بخوانید : والدین خودشیفته و تأثیرات آن بر کودکان

خلاصه

مادر مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نسبت به مادر خودشیفته، احتمالاً گرمتر، سرگرم کننده تر و کمتر ترسناک است. اما ممکن است بیش از حد احساسی باشد و مسئولیت های روزانه مراقبت از کودک را طاقت فرسا بداند. مادر خودشیفته احتمالاً بهتر سازماندهی می کند، اما کمتر همدل و انعطاف پذیر است. تمایل او به بی ارزش کردن هر کسی که از او ناراضی است ممکن است بر عزت نفس فرزندانش تأثیر منفی بگذارد.

منبع

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *