آیا آنچه می‌بینیم و آنچه باور داریم می‌بینیم یکسان است؟

آیا آنچه می‌بینیم و آنچه باور داریم می‌بینیم یکسان است

 چگونه نوسانات عصبی بر تجربه آگاهانه ما تأثیر می گذارد

منبع: دانشگاه بولونیا

خلاصه: دقت ادراکی، اطلاعات دیداری و تفسیر ذهنی آن، از مکانیسم های عصبی جداگانه ای استفاده می کند که می توانند مستقل از یکدیگر دستکاری شوند.

یک گروه تحقیقاتی از دانشگاه بولونیا اولین شواهد علّی را از تفکیک مضاعف بین آنچه می‌بینیم و آنچه باور داریم می‌بینیم کشف کردند: این دو مکانیسم متفاوت از بسامد و دامنه نوسانات آلفا ناشی می‌شوند.

مردم وقتی می‌خواهند از چیزی مطمئن شوند، می‌گویند: «اگر آن را نبینم، باور نمی‌کنم». اما آیا آنچه را که می بینیم و آنچه را که باور داریم می بینیم یکسان است؟

مطالعه جدیدی که در مجله Current Biology منتشر شده است نشان می‌دهد که اینطور نیست: با وجود همبستگی قوی معمول آنها، دقت ادراکی اطلاعات دیداری و تفسیر ذهنی آن از مکانیسم‌های عصبی جداگانه‌ای استفاده می‌کند که می‌توانند مستقل از یکدیگر دستکاری شوند.

این مطالعه که توسط محققان دانشگاه بولونیا به همراه سازمان بهداشت محلی و دانشگاه گلاسکو (بریتانیا) انجام شد – برای اولین بار نشان داد که دو مکانیسم درگیر از یک سو با فرکانس نوسانات آلفا و از سوی دیگر به دامنه آنها مرتبط هستند.

نوسانات آلفا نوسانات عصبی فراگیر در قشر بینایی خلفی هستند که با توجه و تمرکز مرتبط هستند. این اولین شواهد علّی از تفکیک مضاعف بین آنچه می‌بینیم و آنچه باور داریم می‌بینیم است. این یافته‌ها ممکن است برای ایجاد درمان‌های جدید برای جمعیت‌های عصب شناختی و روانپزشکی با تجربیات شناختی تغییر یافته مفید باشد.

تجارب شناختی تغییر یافته، مانند سردرگمی ها یا خاطرات کاذب، را می توان با کاهش ادغام بین مؤلفه های ذهنی و عینی مرتبط با تجربه توضیح داد. وینچنزو رومی، پروفسور دپارتمان روانشناسی دانشگاه بولونیا و هم‌چنین هماهنگ‌کننده مطالعه، توضیح می‌دهد، علاوه بر این، تفکیک بین بازنمایی درونی و واقعیت بیرونی مشاهده‌شده در جمعیت اسکیزوفرنی ممکن است ناشی از عدم ارتباط بین این دو فرآیند اساسی باشد.

«مطالعه ما نشان دهنده یک گام مهم به جلو در درک تجربیات شناختی تغییر یافته در جمعیت های عصب شناختی و روانپزشکی است. با شناسایی نوسانات آلفا به عنوان نشانگرهای دو فرآیند اساسی، اکنون می‌توانیم درمان‌های دقیق جدیدی را برای تحریک یکپارچگی بین این فرآیندها ایجاد کنیم.»

در واقع، چندین نمونه از تفکیک بین رویدادهای حسی درک شده و تفسیر ذهنی آنها را می توان یافت. به عنوان مثال، در سطح بالینی در مورد اسکیزوفرنی یا در زندگی روزمره در مورد خاطرات دروغین. محققان از خود پرسیدند که آیا این دو جنبه را می توان به طور مستقل از یکدیگر جدا کرد و به کدام عنصر از فعالیت مغز بستگی دارد؟

برای پاسخ به این سؤالات، محققان مجموعه ای از آزمایش ها را بر اساس نمونه ای متشکل از 92 نفر انجام دادند. شرکت کنندگان یک تکلیف تشخیص دیداری را انجم دادند در حالی که نوسانات عصبی آنها با استفاده از الکتروانسفالوگرام با چگالی بالا (EEG) ثبت شد.

بنابراین، می‌توان دو فرایند کلیدی را که هنگام دیدن چیزی رخ می‌دهند، جدا کرد. یکی بیشتر «عینی» و مربوط به دقت مشاهده است، دیگری «ذهنی» تر است و مربوط به بازنمایی درونی رویداد حسی است، یعنی سطح اطمینان در شناسایی آنچه دیده شده است.

به طور خاص، محققان مشاهده کردند که فرآیند مربوط به نمونه برداری «عینی» از واقعیت خارجی با سرعت نوسانات آلفا مرتبط است. نوسانات سریعتر منجر به پاسخ های دقیق تر توسط شرکت کنندگان شد.

فرانچسکو دی گرگوریو، روانشناس پژوهشی در دانشگاه بولونیا و همچنین یکی از نویسندگان اصلی این مطالعه، می‌گوید: «نوسان‌های باند آلفا مدت‌هاست که به عنوان نشانگرهای مرتبط با ادراک انسان در نظر گرفته می‌شوند».

«نتایج نشان می‌دهد که ادراک فرآیندی گسسته است و نه پیوسته. هر چرخه نوسانات آلفا یک چرخه نمونه برداری از اطلاعات حسی را نشان می دهد، بنابراین هر چه نوسانات سریعتر باشد، اطلاعات بیشتری می تواند جمع آوری شود که به نوبه خود باعث افزایش دقت می شود».

با توجه به فرآیند دوم مربوط به بازنمایی «ذهنی» رویداد حسی، دامنه نوسانات آلفا بسیار مهم است. در طول آزمایش، مشاهده شد که سیگنال بیشتر با سطح پایین‌تر اعتماد ذهنی شرکت‌کنندگان مطابقت دارد.

جلنا، ترجکوویک، یکی از نویسندگان اصلی این مطالعه توضیح می دهد: «دامنه نوسانات آلفا اغلب با فرآیندهای بازدارنده همراه بوده است. داده‌های جمع‌آوری‌شده نشان داد که فرایند بازدارندگی به‌ویژه به تجربه ذهنی ما مرتبط است و نه به دقت عینی ما».

محققان آزمایش دومی را برای تأیید نقش این دو عنصر، یعنی سرعت آلفا و دامنه آلفا، در تأثیرگذاری بر رویدادهای ادراکی با استفاده از تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS) انجام دادند که امکان کنترل مستقیم نوسانات عصبی را فراهم می کند.

با افزایش یا کاهش مستقل سرعت و دامنه نوسانات آلفا، می توان ثابت کرد که این تغییرات در واقع با تغییرات در دقت یا اطمینان در درک یک تصویر توسط شخص مطابقت دارد یا خیر.

رومی می افزاید: «با وجود این، مهم است تأکید کنیم که جنبه های عینی و ذهنی ادراک به شدت یکپارچه هستند: دامنه نوسانات آلفا بعد از محرک دیداری تعدیل می شود و انتظارات ما با اطلاعات دریافتی ادغام و به روز می شوند».

«در این مطالعه نشان دادیم که توانایی درک دقیق (که توسط سرعت نوسانات آلفا ارائه می‌شود) با اطمینان پاسخ (تامین شده توسط دامنه نوسانات آلفا) در تعامل است. بنابراین، نمایش ذهنی ما به طور مداوم به روز می شود تا با عملکرد عینی ما مطابقت داشته باشد».

بیشتر بخوانید : چگونه افکار غیر منطقی را متوقف کنیم

منبع

https://neurosciencenews.com/neural-oscillations-visual-consciousness-20186/

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *